بحران فرهنگی چگونه پدیدار میشود؟
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۳۱۴۸۵
ایسنا/اصفهان فلسفه فرهنگ گفتن از تاریخمندی است و گفتن از تاریخمندی به معنی گفتن از اندیشه است. اگر من میخواهم درباره ایران حرف بزنم، باید متوجه تاریخمندی و تاریخ اندیشه ایرانی باشم. بنابراین، وقتی از انسان ایرانی حرف میزنیم، باید همه ادوار تاریخی او را نیز در نظر بگیریم.
یکی دیگر از نشستهای «هنر نزد ایرانیان است و بس نیست!» به همت «سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی واحد اصفهان» و «کانون فیلمبرداشت دانشگاه اصفهان» دوشنبه (۱۱ دیماه) با حضور جمعی از دوستداران هنر و با هدایت و سخنرانی اردلان فاتحپور، نویسنده و پژوهشگر فلسفه در دفتر این سازمان برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تقدم و تأخر هنر و فرهنگ
اردلان فاتحپور در ابتدای سخنانش گفت: من دربارۀ نسبت فرهنگ و هنر نظری دارم. ما وقتی در باب این دو حرف میزنیم، حتی در لفظ هم تقدم و تأخری قائلیم، برای نمونه میگوییم «وزارت فرهنگ و هنر». این تقدم و تأخرِ ظاهری و زبانی معنایی هم دارد. میتوان به این مسئله با چند پرسش نگاه کرد:آیا فرهنگ بر هنر مقدم است؟ آیا هرچه ما از فرهنگ میدانیم بر هنر اثر میگذارد یا معکوس آن است؟ یعنی هنر است که در آغاز نمود مییابد و به فرهنگ تبدیل میشود؟
او افزود: واقعیت این است که تقدمی از هنر بر فرهنگ میتوانیم در تاریخ اندیشهها بیابیم. بری مثال، دوران رنسانس که از آن میگوییم، ابتدا نهضتی ادبی بود. بعد در هنر نمودار شد. و سپس در اندیشه و فلسفه جایی یافت. در نهایت از طریق فلسفه بود که به جهان فرهنگ وارد شد. فرهنگ مجموعهای از آثار و هنرها و هر آن چیزی است که از گذشتگان به یادگار مانده است. بیش از ۲۰۰ تعریف از فرهنگ گفته شده. آنچه از «قدما» مانده، مطلب مهمی است که در بسیاری از تعاریف با آنها روبهروییم. این تعریف از فرهنگ، بدان معنی است که آن را ایستا میدانند، یا دستکم چیزی را تعریف میکنند که تعریفشدنی است و یعنی ما بیرون از آن ایستادهایم. هرچند گفتن این «بیرونایستادن» کار راحتی نیست.
این دانشآموخته فلسفه توضیح داد: در دوران رنسانس یک طلب زبانی، یعنی طلب اندیشه پیش آمد. جالب است که خود زبان لاتین دو مرحله دارد؛ لاتین اولیه و لاتین میانه داریم. لاتین میانه مفاهیم و کلمات تازهای هم داشت. و به واسطه هزار سالی که گذشته بود، تحولاتی نیز در اندیشه و تفکر و زندگی مردم رخ داده بود و کلماتی ایجاد شده بود. اما برای متفکران قرون ۱۴ و ۱۵ میلادی، لاتین میانه کارساز نبود. این تحول فکری شروعش به قرن ۱۲ میلادی بازمیگردد که از نو با ارسطو مواجه شدند و بازخوانی کردند. با فلسفه «ایرانی» هم مواجه شدند که ما آن را «اسلامی» مینامیم.
او با اشاره به تحولات فکری رنسانس بیان کرد: متفکران در قرون یادشده پی بردند که ما به سرچشمههایی نیازمندیم. برای نمونه، میگفتند به لاتین اولیه برگردیم. یا به سوی اصیلتر از آن برویم که همان یونان باستان است. اما این مسیری راحتی نبود. طی قرنها بشر از ابعاد مختلف تغییر یافته بود. بازگشت در کل امکانپذیر نیست.
این پژوهشگر خاطرنشان کرد: بشر قرونوسطی فردیت نداشت. اهل کجابودن یا زبان فرد مهم نبود. امت مسیح بودن اولویت داشت. همه اروپا خود را امت مسیح می٬دانست. زبانهای منطقهای مهم نبود. هرکس قصد داشت مطلبی بنویسد، باید به لاتین رجوع میکرد. بااینحال، تحولاتی در حال رخدادن بود. پیش از آنکه دکارت بگوید «من میاندیشم» و یک اهل اندیشه یا سوژه شود که مرکز این عالم است، داوینچی نقاشیاش را عرضه کرده بود.
فاتحپور اضافه کرد: پیش از توجه به فرهنگها و خردهفرهنگها یک هنر پدیدار میشود. برای مثال، توجه به انسان در قالب هنرهای مختف و طی رنسانس اوج گرفته بود. فلسفه یا تفکر به معنای عامش از جزئی به کلی برود. اما هنر کلی را به جزئی وارد میکند. بنابراین، در پایان قرون وسطی انسان مهم میشود. و گویی تعریف نویی از آدم دارد.
او به یکی دیگر از تحولات و به طور جزئیتر اشاره کرد و گفت: «دکتر فاستوس» اثر کریستوفر مارلو یکی از نشانههای تغییر بود. او درباره بشر حرفهایی زد در قرن شانزدهم میلادی که بعدها ما در قرن نوزدهم و بیستم میلادی با آن روبهرو میشویم. فاستوس همهچیزدان است و همزمان انسانی پریشان به حسا ب میآید. از زندگی راضی نیست و با بحران معنا رودررو میشود. بر اساس همین اثر باید میتوان گفت هنر پیشگام فلسفه است.
فدر قلمرو فرهنگ و اندیشه
این دانشآموخته دانشگاه اصفهان ادامه داد: ما یک هنر و یک تکنیک هنری داریم. فیلسوف و هنرمند هر دو در یافتن شریکاند. هنرمند از فیلسوف جلوتر است، چون زبان عامه را دارد و هم اثری به وجود میآورد که با عام و خاص طرف است. اما فیلسوف با خواص طرف است.
فاتحپور دنباله بحثش را با رابطه تاریخمندی و زمان اینگونه پی گرفت: انسان فهمی از خود دارد که به اعتقاد برخی پیش از زبان است و این مسئله در «اشارات و تنبیهات» ابنسینا نیز هویداست. اما امروز میخواهم بگویم هر فهمی اتفاق زبانی و در زبان است. دکارت و کانت و مدرنیته همگی به دنبال یافتن نقطه صفری بودند که با یقین از آن حرف بزنند و فراتر از آن چیز دیگری نخواهند. اما نقطه صفری وجود ندارد.
وی با تأمل در بحث زبان تشریح کرد: در «سوژه» مسئله زبان بسیار مهم بود و همین سوژه بنیاد علم است. متفکران قرن بیستم میلادی به ما آموختند که شروعکردن از نقطه صفر معنا ندارد. ما هرگز نمیتوانیم از نقطه صفر شروع کنیم. تفکر در خلأ رخ نمیدهد. ما درباره هرچه حرف بزنیم قبل از آن چیزی بوده و اندیشه ما از جایی ناشی میشود، به این میگوییم تاریخمندی. تاریخمندی در زبان ظهور میکند. زبان همان اندیشه است. محمد معین در کتاب «مزدیسنا و ادب فارسی» که اولین پایاننامه تاریخ دانشگاه ایران به شمار میآید، میگوید وقتی یکی از آثار ادبی را میخوانیم، مثلاً حافظ، تصوراتی از آن اثر در ذهنمان ایجاد میشود که ریشه در «مزدیسنا» دارد.
این محقق اشاره کرد: مواجه ما با امور مختلف از طریق تاریخمندی ممکن میشود. انسانی که ناآگاه باشد، شاید تصور کند که تاریخمندی من ایرانی و آلمانی فرق میکند و ازاینرو همدیگر را نمیتوانیم بشناسیم. اما زبان و امکانات زبان یا امکانات تاریخ اندیشه در این مسیر ارتباطی به ما کمک میکنند. تصور نادرست از تاریخمندی به نابودی زبان یا اندیشه منتهی میشود. محمل اندیشه زبان است و این اندیشه امکاناتی دارد. هیچ تفکری مطلق نیست. هیچ قومی به ذات حقیقت نرسیده.
او تأکید کرد: همواره امکانهایی وجود دارد و امکانها ما را راهنمایی میکنند که با دیگری ارتباط داشته باشیم. زبان فارسی امکاناتی داشت و از برخی جنبهها نداشت. زبان ما چه در دوران هخامنشی و چه در عصر ساسانی با فلسفه یونانی ارتباط یافت. بین زبان ما و عربی هم ارتباطی بود. اما ما اندیشهای داشتیم که سبب نشد یونانی یا عرب شویم. زبانمان با زبان فرانسوی هم ارتباط گرفت و مانند سایر زبانها تأثیراتی گرفتیم. بستن «درِ» اندیشه ممکن نیست. همیشه این روابط وجود دارند. ما امور مختلف را همواره در نسبتی با خود درک میکنیم.
این پژوهنده افزود: ابنسینا در زبان فارسی و در میانه اندیشههای اسلامی و ایرانی و یونانی تفکر میکرد. افراد ایرانی مثل ابنسینا به عربی مینوشتند، اما زبانشان فارسی بود. و حتی به فارسی نیز کسی چون ابنسینا کتابی موسوم به «دانشنامه علایی» دارد. سهروردی هم همین گونه بود و در چنین تاریخمندیای حرف میزد. او نیز اگر عربی مینوشت، نمیتوانست ذهنش را به خوبی بازتاب دهد.
این فلسفهدان بیان کرد: سنت خود را در زبان پنهان میکند و زبان واسطهای به تاریخ و هستی است. به هستی آمدن را باید یک واقعه زبانی دانست. لفظ سنت همواره ما را به یاد قدیم یا جهان کلاسیک میاندازد. ممکن است هرچه با واژه سنت همراه شود با تردید به آن بنگریم. سنت به یک معنا همین تاریخمندی است. اما تفاوتی هم دارد. سنت میتواند به محاق برود و پنهان شود. اما تاریخمندی این ویژگیهای سنت را ندارد. سنت همان تاریخمندی در عمل محسوب میشود. مفهومی به نام تصلب سنت هم داریم که به همین معناست. بیحرکتی در سنت پیامدی دارد که همان بحران فرهنگی است. ایستادگی سنت سبب میشود که ما از امکانات تاریخمندی غافل شویم.
او بحثش را در ادامه چنین تبیین کرد: اندیشه ورای هر چیزی است و مثل رودی روان به سیاست، اقتصاد، نحوه ارتباط ما و ... وارد میشود. این جریان اندیشه در سایر حوزهها همان فرهنگ است. مجموع اینها را عالم مینامیم. عالم جایی است که سیاست، علم، اخلاق، علوم انسانی، اقتصاد و... با یکدیگر ارتباطی دارند؛ برای همین میگوییم عالم مدرنیته، یعنی جایی که سیاست آن با اخلاق یا علوم انسانی یا هر جنبه دیگری از آن در ارتباط باشد. اگر فرهنگ در نظری کسی بیاهمیت باشد، علوم انسانی نیز برایش در حاشیه است.
فاتحپور گریزی هم به شرقشناسی زد و گفت: در شرقشناسی، دیگر اقوام و مردمان با مواد تاریخ غربی شناخته میشوند. برای مثال، من غربی در تاریخ خود یونان باستان، قرونوسطی یا روشنگری داشتم. همین را محور قرار میدهم و دیگران از جمله مشرقزمین را بر همین اساس تعریف میکنم. و نسبت دیگران را با تاریخ خود میجویم. شرقشناسی به جای دیگر فرهنگها نیز حرف زد.
او در بحث پایانی خویش تأکید کرد: فلسفه فرهنگ گفتن از تاریخمندی است و گفتن از تاریخمندی به معنی گفتن از اندیشه است. اگر من میخواهم درباره ایران حرف بزنم، باید متوجه تاریخمندی و تاریخ اندیشه ایرانی باشم. بنابراین، وقتی از انسان ایرانی حرف میزنیم، باید همه ادوار تاریخی او را نیز در نظر بگیریم. وقتی از بحران فرهنگی میگوییم، یعنی از بحران در تاریخمندی و زبان حرف میزنیم. و همه اینها یعنی در اندیشه هم بحران داریم. فرهنگ در پیوند تنگاتنگ با اندیشه است. پس نباید فقط بگوییم بحران فرهنگی ایران یعنی چه؟ در کنارش باید بپرسیم اندیشه ایرانی به چه معناست؟
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: فلسفه هنر استانی فرهنگی و هنری سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی هنر اصیل استانی اجتماعی استانی اقتصادی استانی فرهنگی و هنری استانی سیاسی بحران فرهنگی تاریخ اندیشه حرف می زنیم اندیشه ای فاتح پور ابن سینا سنت هم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۳۱۴۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حکمرانی نخبگانی، سلسله مراتبی نیست بلکه یک شبکه است/ هیئتهای اندیشهورز با حضور حداکثری نخبگان در استانها تشکیل شود
به گزارش گروه آموزش و دانشگاه خبرگزاری علم و فناوری آنا، حجت الاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، اظهار کرد: باید از ظرفیت کل استان برای تشکیل هیئتهای اندیشهورز استفاده شود؛ یعنی فقط دانشگاه مادر را نبینید. دانشگاههای دیگر، دانشگاه آزاد، دانشگاه علوم پزشکی، دانشگاههای پیام نور حتی فنی و حرفهای، علمی کاربردی، شهرهای مختلف، شهرستانهای مختلف، همه را ببینید.
وی ادامه داد: گاهی اوقات در یک دانشگاه غیرمعروفی، یک نخبهای وجود دارد که باید شناسایی شوند و از آنها استفاده شود؛ یعنی اولین تأکیدم این است که حلقه شبکه نخبگانی کل استان را شناسایی کنید.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: میزهای ما در ستاد علم و فناوری متنوع است، میزها باید با هیئتهای اندیشهورز استانی در ارتباط باشند، هیئتها در آیین نامه ارتقاء، نقشه جامع علمی کشور، در سند هوش مصنوعی در سند فناوری کوانتومی نظرات خود را ارائه دهند، اگر در یک حوزه خاص، ویژگی برتری وجود دارد کمک بیشتری صورت گیرد البته انتظار نیست هر هیئت اندیشهورز در همه میزهای ما مشارکت کند ولی نفس مشارکت خیلی مهم است.
استاد خسروپناه ادامه داد: ارتباط با هیئت های اندیشهورز دوسویه است؛ یک سوی آن دانشگاهها هستند، یک سو هم ستاد علم و فناوری در شورای عالی انقلاب فرهنگی و دبیرخانهاش. قرار نیست یک سری از اساتید، رؤسای دانشگاهها و اعضای هیئت علمی را سرکار بگذاریم، بگوییم حالا یک تشکیلاتی درست کردهایم، هیئت اندیشهورز راه انداختهایم و این طریقیت دارد، اگر قرار است نظرات هیئتهای اندیشهورز بایگانی شود خواهشم این است این هیئتهای اندیشهورز را تعطیل کنید، چرا مردم آزاری کنیم. اینها جمعی از نخبگان هستند که هر دقیقهشان ارزش معنوی دارد، سطر به سطر نکات دوستان باید در میزها بررسی شود و گزارش اعمال نظرات هم باید به استانها داده شود.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: حکمرانی نخبگانی، سلسله مراتبی نیست بلکه یک شبکه است. در این شبکه همه باید پاسخگو باشیم؛ اولاً شفاف و ثانیاً پاسخگو و مسئولیتپذیر. این که ما هم عزیزان را به زحمت بیاندازیم، نظراتشان را بگیریم، شفاف و پاسخگو باشیم و بگوییم چقدر از این استفاده کردهایم.
تقسیمکار استانی از سوی هیئتهای اندیشهورزی
در این نشست دکتر ایمان افتخاری، دبیر ستاد علم و فناوری شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرد: شورای عالی انقلاب فرهنگی مأموریتش در چهار حوزه کلان تعریف شده است. رصد و راهبینی، سیاستگذاری و تصمیمگیریهای راهبردی، راهبری و نظارت و راهسنجی است. این چرخه میتواند آوردههای بسیاری داشته باشد به این معنا، یک ستاد کوچک در تهران نیاز دارد به بازوهای استانی در سراسر کشور که هم در حوزه مشورتی و هم در حوزه این چهار مرحلهای کمک بکنند و امتداد استانی باشند.
وی ادامه داد: در هیئتهای اندیشهورز این امتداد استانی میبینیم، چه در حوزه کلان که هیئتهای اندیشهورز استانی هستند، چه در حوزه خاص علم و فناوری. از این منظر نقش وابسته و استقلالی برایشان قائلیم. نقش وابسته، نقشی است که در ارتباط با مرکز برایشان تعریف میشود، مثلاً زمانی که روزآمدسازی نقشه جامع علمی کشور انجام میشود به مشورت و ظرفیت عظیمی که در دانشگاههای کشور، در صنعت کشور، در شرکتهای دانشبنیان کشور وجود دارد نیازمندیم و این ظرفیت چطور در اختیار ما قرار میگیرد؟ از مجرای این هیتهای اندیشهورز.
دبیر ستاد علم و فناوری شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: برخی از بازخوردهایی که از هیئتهای اندیشهورزمان دریافت کردیم به گروهی که مسئول بازنگری نقشه جامع علمی کشور هستند ارائه شد و بسیار مورد استقبال قرار گرفت و واقعاً معتقد هم هستیم که این توان و ظرفیت مشورتی باید استفاده بشود.
افتخاری ادامه داد: در حوزه راهبری، این مسئولیت تجدید میشود؛ هیئتهای اندیشهورز میتوانند برای مشکلات در حوزه راهبری چارهاندیشی کنند. در حوزه نظارت هم به همین شکل، یا تصمیمات استانی که در حوزه سیاستگذاری لازم است که گرفته شود به همین شکل. پس این در واقع نقش امتدادی بدون استقلال هیئتهای اندیشهورز استانی است؛ یعنی آن چیزی که اراده شده در مرکز که به عنوان یک نهاد سیاستگذار و راهبر و ناظر اتفاق بیافتد، این یک نقش وابسته به این نهاد مرکز در استان وجود دارد.
وی ادامه داد: نقش مستقلی هم ما برای هیئتهای اندیشهورز قائل هستیم و آن این است که وقتی از سطح کلان، تصمیمگیری میآید و در سطح استان میشکند، در مورد مأموریت تصمیم گرفته میشود، تقسیم کار اتفاق میافتد، از آنجا به بعد این که در سطح استان چطور تقسیم کار بشود، چطور پتانسیلها و ظرفیتهای استان به کار گرفته بشود، باید در سطح خود استان این تصمیم گرفته بشود.
دبیر ستاد علم و فناوری شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرد: اگر بخواهم برنامههای اصلی و عمدهای که ما مد نظر داریم منهای مواردی که دوستان خودشان هم پیشنهاد میدهند و پیگیری میکنند، در چهار محور قابل بیان است. اول اینکه ما به واسطه اینکه حوزه حکمرانی کلان را در حوزه علم و فناوری دنبال میکنیم، انتظارمان این است که در هیئتهای اندیشهورز استانی هم بحث سند حکمرانی دانش بنیان استان پیگیری بشود که این میتواند برش استانی نقشه جامع هم تلقی بشود.
افتخاری اضافه کرد: امروز که نقشه جامع علمی کشور در حال بروزرسانی است، اتفاقاً تلاش و سرعت عمل بیشتری را در واقع احتیاج داریم، چون آن چیزی که مدنظر شما خواهد بود میتواند در نقشه جامع علمی کشور منعکس بشود، تبدیل به یک بند یا وظیفهای بشود، مأموریتی آنجا تعریف بشود. لذا من خواهشم این است که ما چندین مرحله رفت و برگشت در زمینه به روز رسانی نقشه جامع داشته باشیم.
وی با اشاره به برگزاری همایش گام دوم شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرد: این همایش میتواند امتداد استانی داشته باشد؛ یعنی اگر ظرفیتهای استان به کار گرفته شود و همایش استانی گام دوم شورای عالی با محوریت تحول در حکمرانی فرهنگ و دانش برگزار شود.
دبیر ستاد علم و فناوری شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: انتظارمان این است که هیئت اندیشهورز استانی، مسائل علم و فناوری کل استان را پوشش بدهد، فعال سازی میزهای مرتبط موضوع مورد مطالبه بعدی است. تعدادی میز در حوزهی علم و فناوری فعال داریم اگر مشابه این میزها را در استانها داشته باشیم و از آنها بازخورد بگیریم، موثر خواهد بود.
در ابتدای جلسه دکتر غلامرضا سلیمی معاون آموزش و پژوهش ستاد علم و فناوری شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به فرمایشات مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) در پیوست حکمی که در دوره جدید فعالیت اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی صادر کردند، گفت: وظایف مهمی برعهده شوراست که بدون تحول متناسب در شورا به انجام نخواهد رسید و در بندهایی که برمیشمارند و این تحول را تشریح میفرمایند، اشاره میکنند تحول در مأموریتها، ساختار و ترکیب شورای عالی انقلاب فرهنگی و همچنین بازسازی دبیرخانه شورا، ایجاد دبیرخانه چابک و فعال و استفاده از ظرفیت دستگاههای موظف و به کارگیری عناصر فرهیخته و جهادی جبهه فرهنگی و علمی انقلاب اسلامی. در واقع تشکیل هیئتهای اندیشهورز ستاد علم و فناوری گامی است در راستای این تحول ساختاری که مدنظر مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) بوده برای تمرکززدایی، استفاده از ظرفیتهای شبکههای فرهیختگان علم و فناوری.
انتهای پیام/